3⃣6⃣6⃣ 🌷 🔰پسر کوچکم در خدمت میکرد، وقتی فرمانده اش را میفهمد همانجا او را ترخیص میکند. خبر نداشت از ماجرا فقط زنگ زد☎️ گفت مامان به من مرخصی دادند میتوانم امروز در یزد بمانم و چرخی بزنم بعد بیایم⁉️ 🔰گفتم: نه❌، مواظب بودم پشت تلفن چیزی متوجه ولی شک کرده بود. دوباره زنگ زد پرسید: چه شده؟ چرا گرفته؟ گفتم: هیچی سرما خوردم🤒 تو زود بیا. 🔰باز پرسید از خبر داری، چیزی شده؟ گفتم: نه❌. خواهرم اشاره کرد که بگو شده، من هم گفتم: خبر دادند رضا زخمی شده. رامین وقتی قطع میکند با پدرش تماس میگیرد📞 و به او میگوید: مامان اینطور میگه، چه شده❓ پدرش هم میگوید: شنیده ایم ولی هنوز خبر خاصی ندادند😔. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh