3⃣5⃣9⃣
#خاطرات_شهدا🌷
✍ به نقل از همسر شهید صحرایی
🔰من از دوران راهنمایی، بعد از نمازهایم که
#دعا میکردم، از خدا می خواستم یک
#همسری قسمت من بکند که به کمک هم بتوانیم هر چه بیشتر به خدا نزدیک شویم و با هم بتوانیم به
#کمال برسیم، وقتی گفتن خواستگارت
#پاسدار هست، تا حدودی خیالم راحت شد، چون میدانستم هر کسی لیاقت ندارد وارد سپاه شود و بعد از صحبتهایش در جلسه خواستگاری گفتم: این پسر
#همانی هست که همیشه از خدا می خواستم،
🔰در خواستگاری از شغلش گفت و از
#سختی هایی که ممکن است به جهت شغلش داشته باشیم، و مهمترین چیزی که گفت این بود که دوست دارم همسر آینده من
#راضی و
#رازدار باشد
🔰 می گفت اگر گاهی نان شب نداشتیم بخوریم، کسی
#نباید بفهمد و اگر برایمان مائده آسمانی از آسمان آمد هم کسی نباید بداند و باید به آن چیزهایی که داریم راضی باشیم و همیشه
#شکرگذار... بعد از صحبتهایش فهمیدم که
#معرفتش خیلی بیشتر از آن چیزی هست که همیشه از خدا میخواستم.
🔰مهریه ام ۱۱۴ سکه و یک جلد قرآن کریم بود.
پنج سال و نیم با هم زندگی کردیم، ولی از اول عقدمان ایشان در
#ماموریت بود. و به این ماموریت رفتن ها و سختی ها
#عشق می ورزید،
در دوران نامزدی مان یک سال مرز زاهدان بود، بعد از عروسی دو سال مرز کرمانشاه و ۶ ماه، پیرانشهر بود و یکماه سوریه، که به
#شهادت ختم شد.
🔰روح الله
#مخلص بود، دوست داشت کارهایش طوری باشد که فقط خدا ازش راضی باشد و نظر
#عرف جامعه برایش مهم نبود.
#شهید_روح_الله_صحرایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh