﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 2⃣2⃣ 🔻فرماندهی ابراهیم هادی ✨غروب روز 19 بهمن چند نفر از بچه ها به بنکدار گفتند: ما که سالم هستیم عقب برویم و در مرحله بعدی عملیات، با نیروهای بیشتری بیاییم و مجروحان و شهدا را به عقب ببریم. آنها می‌گفتند اینجا بمانیم شهادتمان صدرصد هست، اگر مهمات تمام کنیم، اسیر شدنمان صدرصد است. عده ای هم گفتند ما می مانیم تا فرمانده گردان برادر ثابت نیا بر گردد. بنکدار گفت هر کس می خواهد برود عقب باید صبر کند تا هوا کاملا تاریک شود. عصر همان روز بنکدار با حاجی پور تماس گرفت. او گفت هر طور شده بچه های باقی مانده را عقب بیاور، کاری از دست ما ساخته نیست. بنکدار با ابراهیم صحبت کرد. قرار شد نیروها به سمت کانال دوم برگشته و از آنجا به عقب برگردند. ✨ابراهیم با بچه ها صحبت کرد و گفت اگه مجروحی همراهمان نباشد، درصد موفقیت عقب نشینی زیاد هست، ولی اگر آنها را اینجا بگذاریم بعثی ها آنها را به شهادت می رسانند. پس هر کس می تواند مجروحان را به عقب بیاورد. اما غروب بنکدار معاون گردان به سختی مجروح شد. بدن نیمه جانش به شدت به آب احتیاج داشت. او ناله می زد و مدام از بچه ها آب می خواست. آبی نبود که به او بدهند. می گفت از همین آب لجن ها به من بدهید. یکی از بچه ها با درب قمقمه از چاله ای که آب جمع شده بود به او آب داد، به خاطر تلخی و شوری، به محض خوردن بالا آورد. ساعتی بعد معاون دوم گردان، داود ملک آرا هم شهید شد. ✨حالا ابراهیم مجبور بود به تنهایی نیروهای باقی مانده و مجروحان را به سمت عقب هدایت کند. حالا بعد از شهادت بنکدار و معاون دوم گردان، هدایت و فرماندهی نیروهای محاصره شده گردان کمیل به دوش ابراهیم هادی افتاد. قرارگاه از طریق ارتباط بی سیم گفت هر کاری می توانید برای نجات خودتان انجام بدهید و به عقب برگردید. هوا تاریک شد. ابراهیم با صدای دلنشین خود اذان گفت. بچه ها نشسته نماز خواندند. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh