✍روایتی از مادر شهید: 🕊| وقتی که شهید شد، قمقمه اش پر از آب بود و لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان کربلا می انداخت😢 او لب به آب نزده بود تا بعد از شهادت از جام ساقی کربلا آب بنوشد😔 با شنیدن تشنه کامی مصطفی ناراحت شدم، اما وقتی فکر کردم که این آرزوی خودش بوده و به این آرزو نائل شده، وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم، جواب دادند: ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا،📆 یعنی دقیقا همان روز و همان لحظه ای که 24 سال پیش او را نذر عمویم عباس (علیه السلام) کرده بودم😞 من نذرم را ادا کردم و برای این که نگویند مادر سنگدلی هستم، نمی گویم خوشحالم، می گویم خدا را شاکرم، ما را لایق ادای این نذر دانست و مصطفی را با قیمت خوب از من خرید😭 هر دوی ما به آرزوی خود رسیدیم من فرزندم را فدای اهل بیت کردم و مصطفی به شهادت رسید. |🕊 #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh