‍ ‍ إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج به یاران شهیدش پیوست. خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر قرار بود قسمت آخر پخش شود که فرمانده، همه را با پروازش🕊 غافلگیر کرد. حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمی توانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تابوت⚰ تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد. در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: 😭😭 چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد🛬 به انتظار نشسته بودند، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود😔 حضور سلیمانی در خانه ناظری ها قوت قلبی♥️ بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان. حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد🌷 و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش، بدرقه کند. شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند😭 اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. امروز، سه سال📆 از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست. سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به پیوسته است. به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند✅ شهادت رسم این مردان بی ادعاست. ✍نویسنده: 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh