حاج حسین یکتا روایت میکرد:👇 تنها تو خــــاکریز سر پست بود رفتم پست رو تـــحویل بــگیرم دیدم تیر خورده💥تو پیشونیش افتاده کف سنگر ! از غصه از فکرش بیرون نمیرفتم تنها شهید شد🕊 کسی نبود سرشو تو بغل بگیره شب خوابش رو دیدم 😇 گفتم: خیلی ناراحت شدم تنها بودی شهید شدی گفت: بهت بگم تیر که خوردم قبل از اینکھ بیوفتم افتادم تو دامن امام_حسین ...❤️ منم با خود غرق در فکر بودم💭 که ما کجا و اینها کجا ؟! فـــــکر میکنیم میدانیم و میفهمیم اما⚡️ ... از امام_حسین فقط اسم شنیده ایم👂 از شهادت فقط دَم زدیم چرا ⁉️ چون مرد میدان نبودیم چون لذت گناه🔥 را بر نگاه پسرفاطمه(عج) ترجیح میدهیم😔 ! چون از دین فقط ظاهر فهمیده ایم فقط ظاهر ... چون فقط یادگرفته ایم اشک چشمان😭 لالــــه_فـــــاطمه(ع) را دربیاوریم ...! دلم تنگ شده💗 برای خـودَم ، برای خــودِ گذشتھ ام گذشتھ ای که شبانه🌙 روزش🌞 با نوکری او میگذشت گذشتھ اے که دَم نمیزدم ، عمل میکردم👊 و زندگیے ام را فدایش کرده بودم . اما چھ کردم 😞 با خودم ، با امامم ، با زندگے ام ... همھ را زیر کوه بزرگی🌁 از معصیت خاک کردم و چسبیدم به دنیا 🌎! دیگر نمیدانم چـھ کنم خسته شده ام از حالم🙁 اما روے بازگشت ندارم انقدر بد بودھ ام که... شهدا مرا نگاھ کنید👀 بازهم همان بی معرفت گناهکار آمده است همانی که هے توبه کرد و هے توبه شکست همان که کربلا را دید👓 و عاشورا را فهمید اما خودش انتخاب کرد مقابل امام زمانش بایستد🖐! شــهدا دستم را بگیرید؛ مرا ببرید ...! نـگذارید در این دنیا ذره ذره آب شوم💧 یکباردیگرهم قول میدهم✋ ؛ کمکم کنید❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh