‍ ☆💚بســــــــم ربـــــ الـــــزهــــــرا💚☆ 📤به مناسبت سالروز تولد 🌷شهید_مرتضی_مسیب_زاده 💠تاریخ تولد : ۲۳ /۴/ ۱۳۶۱ 💠تاریخ شهادت : ۱۴ /۳/ ۱۳۹۵.حلب سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد 💠در گرما🔥گرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده مسیب_زاده پا به جهان گذاشت. نامش را مرتضی گذاشتند🙂 💠عشق و ارادت به ائمه و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون عاقبت_به_خیری اش بود😇 💠پس از دبیرستان وارد دانشگاه_امام_حسین (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و خدمت. مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به حریمِ_بنت‌_الحیدر (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد، دقیق و جدی می‌شد. 💠آسمانی بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان، بریده از زمین و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! 🚶مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای نازنین_زینب را داشته باشد تنهایش نگذارید" 💠بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا قلب پدر برایش می‌تپید، بعد از شهادت پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. حُرمَتش شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 💠حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ناموس_آل‌_الله، اسارت و بی‌حرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای خانطومان آسمانی شد. خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 🔥انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه خلسه، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ عشق در قلب خاطومان آرام گرفت🖤 ♡تولدت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب♡ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج..🤲 هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله...... 💠صلــــــــــــــــوات💠 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh