7⃣4⃣2⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔴«اگر کار اعزامم را جور نکنید به همه میگویم که "عند ربهم یرزقون" بودنتان دروغ است»
🔸آن زمان ماشین🚕 نداشتیم. با آژانس به میدان
#شهدای_گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که
#مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند😟.
🔹چندتا پله میخورد و آن بالا 5 شهید گمنام🕊 دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد.
🔸 پایین ایستاده بود و با
#لحن_تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم میگویم که
#شما کاری نمیکنید. هرجا بروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید.
#خودتان باید کارهای من را جور کنید».😦
🔹دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23
#رمضان بود. من فقط او را نگاه میکردم.گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحهای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا میکرد😕.
🔸
#کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید
#فطر بود که برای
#اولین بار اعزام شد.✅
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh