⚰ 🌷یکی از خاطرات اصلی من مربوط به عملیات کربلای 4 است که در میانه مرگ و زندگی بودم. وقتی عینک غواصی را از روی صورتم برداشتم، صحنه عجیبی مقابل چشمانم ظاهر شد. آن‌قدر منور🧨 خوشه‌ای زده بودند که روی آب مثل روز روشن بود. از ساحل نیز با انواع و اقسام سلاح‌های سبک و سنگین روی اروند متمرکز شده بودند و داشتند سطح آب را به‌صورت ضربدری درو می‌کردند. آتش پرحجم روی آن‌ها متمرکز بود. باران گلوله‌های رسام، دوشکاها، تیربارها و موشک‌های آرپی‌جی به‌همراه.... 🌷به‌همراه گلوله خمپاره بچه‌ها را لت‌وپار می‌کرد. گلوله‌ها به و سینه بچه‌ها می‌خورد. خیلی‌ها بی‌صدا و مظلومانه به شهادت می‌رسیدند😭 بعضی‌ها هم‌ صدای ناله‌شان به آسمان بلند می‌شد. جنازه بود که روی آب دیده می‌شد. امواج آب جنازه‌ها را مثل گهواره تکان می‌داد و با خود به‌ طرف بوارین و جزیره ماهی می‌برد. اروند رنگ خون به خود گرفته بود. قیامتی به پا شده بود. بوی باروت و خون🩸 از هرطرف به مشام می‌رسید. صحنه‌هایی عجیب و دلخراش بود ... راوی: رزمنده دلاور سیدجعفر حسینی، یکی از غواصان گردان ولیعصر(عج) 📚 کتاب "میهمانان ام‌الرصاص" منبع: سایت روزنامه فرهیختگان ❌️❌️ امنیت، اتفاقی نیست!! ‌‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh