ترجمان شجاعت؛
یک شب ، مجید به همراه شش نیروی دیگر برای شناسایی وارد خاک عراق می شود . در حین شناسایی ، نیرو های عراقی سرمی رسند .به محض پیدا شدن سر و کله ی نیرو های عراقی ، همراهان مجید سلاح های خود را می گذارند و فرار می کنند ، اما مجید برای این که هم سلاح ها به دست دشمن نیفتد و هم این که کار شناسایی را تمام کند ، می ماند .
برای این که از چشم دشمن پنهان بماند ، وارد کانالی که در همان نزدیکی بوده می شود . کانالی که پر بوده از آب گندیده و جسد های بوگرفته ی عراقی ها . خودش را در کانال نگه می دارد و بالاخره عراقی ها دور می شوند . مجید هم پس از پایان کار شناسایی به همراه سلاح ها برمی گردد ، اما به خاطر قرار گرفتن در آب آلوده ی کانال تمام بدنش زخم می شود .
زمانی که به خانه برگشت دهان و حتی روده هایش تاول زده بود . به طوری که نمی توانست هیچ نوع غذایی را وارد دهانش کند و تنها مایعات را ، آن هم با سختی زیاد وارد دهانش می کردیم .🌹
شهید مجید زین الدین 🥀
شادی روحشون صلوات🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh