9⃣4⃣5⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰
#محرم شده بود
قول و قرار گذاشته بودیم که امسال
#اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های
#خادم_الشهدا باشند.
🔰سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه ای⁉️ گفتم بسم الله
مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه
🔰روز
#عاشورا محمد رو دیدم
کشیدمش کنار گفتم حاجی چیکار میکنی کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب
#پیگیری کار خبری نیست🚫
🔰با همون
#لبخند همیشگیش یه درسی داد بهم گفت
#سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بتون ندادم که با کیا باید ببندید
منتظر منی⁉️
🔰تو و
#سیدهادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید
#بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید.
.
🔰شد و شد سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم
#عراق یک ماه قبل
#اربعین برای ساخت و ساز موکب ها ...
🔰محمد جان پارسال نشد خادم ها رو ببریم گرچه
#بی_تو سخته ولی قول میدم امسال موکب رو بزنیم
#شهید_محمد_بلباسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh