اخلاص و صداقت محمدرضا در راز و نیاز با معبود به همراه سوزوگدازی که داشت، کم‌کم همه را مجذوب خود کرده‌بود و جلسه هر هفته رونق بیشتری می‌گرفت. محمدرضا نیز در مداحی و خواندن دعا باتجربه‌تر و مسلط‌تر می‌شد؛ حتی پس از ترک مدرسه و عزیمت به جبهه، دوستان قدیم را فراموش نمي‌کرد و هرگاه به مرخصی می‌آمد، برای برگزاری دعای کمیل به دبیرستان سرمی‌زد. بچه‌های دبیرستان لحظه‌شماری می‌کردند که او از جبهه بیاید و دعای کمیل را بخواند. برخی افراد به سبب همین مراسم دعای کمیل، به معنویات گرایش پیداکرده و انگیزه‌اي شد براي آنان كه به جبهه بروند. @ShahidToorajii