🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 سه ماه تعطیلات تابستان که می شد، می گفت: من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچه ها بشینم، وقتمو تلف کنم می‌خوام برم شاگردی. می‌گفتیم: آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟! می گفت: می رم شاگرد یه میوه فروش می شم. می رفت و آنقدر کار می کرد که وقتی شب به خانه می آمد، دیگر رمقی برایش نمانده بود. به او می گفتم: آخه ننه، کی به تو گفته که با خودت این‌طوری کنی؟! می گفت: طوری نیست، کار کردن یه نوع عبادته، کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟! می گفت: حضرت علی این همه زحمت می کشید! نخلستون ها رو آب می داد، درخت می کاشت، مگه ما به دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم؟! 🕊 @Shahid_Alamdar 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸