🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌹🌺🌹 قرار شد عصر روز بعد عملیات انتقال سید انجام شود. اما ساعت به ساعت حال سید بدتر ميشد. همه برای سید ناراحت بودند😔هر لحظه بیمارستان شلوغتر ميشد. مسئولان حفاظت بیمارستان کلافه شده بودند😫 در همه جای بیمارستان عده ای نشسته بودند و مشغول دعا بودند😭 صبح روز بعد، یعنی دهم دیماه، پزشکان خون سيد را چك كردند.براي آنكه جواب آزمايشها دقيق باشد و اثر داروها بر سموم بهتر مشخص شود چند نفر از دوستان نمونة خون را به آزمایشگاهی در بابلسر بردند.😔 فراموش نميکنم. ميخواستند دوباره خون سيد را آزمايش كنند. اما ساعتی قبل براي آزمايش خون، دفترچة سيد را برده بودند بابلسر. يكي گفت: دفترچة من همراهم است در آن بنويسيد. به محض آنكه سيد متوجه شد اجازه نداد!😑 با آن حال گفت: »در نسخه آزاد بنويسيد، در دفترچه كسي ننويسيد. گفتم: سيد جان فرقي نداره. آن موقع متوجه نبودم. نميفهمیدم براي چی سيد قبول نميكنه. 😭هرچه اصرار كرديم، قبول نكرد. بالاخره دکتر آزاد نوشت. کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar 🌹🌺🌹🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺