💐🍃🌿🌸🍃🌾 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ا﷽ا 📖 متن و ترجمه خطبه ۳ نهج البلاغه؛ بخش ۴: خلافت امیرالمومنین علیه السلام 📖 فَمَا رَاعَنِي إِلَّا وَ النَّاسُ [إِلَيَ] كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ الْغَنَمِ. فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ [فَسَقَ] قَسَطَ آخَرُونَ، كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ... آنگاه چيزى مرا به وحشت نينداخت جز اينكه مردم همانند يال كفتار بر سرم ريختند، و از هر طرف به من هجوم آورند، به طورى كه دو فرزندم در آن ازدحام كوبيده شدند، و ردايم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصره ام كردند.  اما همين كه به امر خلافت اقدام نمودم گروهى پيمان شكستند، و عده اى از مدار دين بيرون رفتند، و جمعى ديگر سر به راه طغيان نهادند، گويى هر سه طايفه اين سخن خدا را نشنيده بودند كه مى فرمايد: «اين سراى آخرت را براى كسانى قرار دهيم كه خواهان برترى و فساد در زمين نيستند، و عاقبت خوش از پرهيزكاران است.» چرا، به خدا قسم شنيده بودند و آن را از حفظ داشتند، امّا زرق و برق دنيا چشمشان را پر كرد، و زيور و زينتش آنان را فريفت.  هان، به خدايى كه دانه را شكافت، و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود ياور نبود، و اگر نبود عهدى كه خداوند از دانشمندان گرفته كه در برابر شكمبارگى هيچ ستمگر و گرسنگى هيچ مظلومى سكوت ننمايند، دهنه شتر حكومت را بر كوهانش مى انداختم، و پايان خلافت را با پيمانه خالى اولش سيراب مى كردم، آن وقت مى ديديد كه ارزش دنياى شما نزد من از اخلاط دماغ بز كمتر است.  [چون سخن مولا به اينجا رسيد مردى از اهل عراق بر خاست و نامه اى به او داد، حضرت سر گرم خواندن شد، پس از خواندن، ابن عباس گفت: اى اميرالمؤمنين، كاش سخنت را از همان جا كه بريدى ادامه مى دادى. فرمود:] هيهات اى پسر عباس، اين آتش درونى بود كه شعله كشيد سپس فرو نشست [ابن عباس گفت: به خدا قسم بر هيچ سخنى به مانند اين كلام ناتمام اميرالمؤمنين غصه نخوردم كه آن انسان والا درد دلش را با اين سخنرانى به پايان نبرد. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ ┏━━🌹🍃🌷🍃━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @Shahid_Ghobadinia @shahidpelarak313 ┗━━🌷🍃🌹🍃━━┛ 💐هرکس به شهدا توسل کند به بن بست نمی خورد💐 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈