📝
#خاطره
یادم میاد برادر حمید خیلی به
#اربعین و پیاده روی نجف تا کربلا مقیّد بود.
چندین سال قبل، اربعین هنوز مثل این سال ها شلوغ نبود و خیلی بین مردم جا نیفتاده بود، اما همیشه هر سال نزدیک اربعین
هر طور شده بود سعی میکرد خودش رو برسونه کربلا، چه تنها، چه با چند تا از دوستاش ...
کلا یه اخلاقی داشت، تو زیارت، پیاده روی، سینه زنی و عزاداری، خادمی برای مسجد و هیئت و ... کم نمیداشت، تو اربعین هم همینطور بود، از جون و دل مایه میذاشت و
هر طور شده سعی میکرد کل مسیر رو پیاده بره تا به حرم برسه...
یه سال نزدیک اربعین دیدمش، یادم میاد خیلی کار و بار سرش ریخته بود و سرش شلوغ بود، گفت می خوام برم اربعین، تو هم بیا بریم... گفتم داداش خیلی کار دارم نمی رسم،
اما خودش دو سه روزه همه کار هاشو جمع و جور کرد و با کلی گرفتاری دیگه که داشت، رفت اربعین،
خیلی براش مهم بود اربعین رو از دست نده
تو همین پیاده روی اربعین رفتن های خالصانه هم بود که رزق شهادتش رو گرفت...
اون رفت و ما موندیم ، خوش بحالش
امیدوارم اون دنیا دست ما رو هم بگیره...
←
#ارسالی
🌍
ڪانال فرمانده شھید حمید قاسمپور👇🏻
@Shahid_Qasempor