⊰•🌼🖇🌙•⊱ . مسئول هلال احمر: یک روز کلاس پیش بیمارستانے داشتند و مامعمولا ناهار مےدادیم . موقع پخش ناهار دیدم نیست;من از بچه ها پرسیدم..گفتند : [شاید رفته خونه......] گفتم :نه بابڬ همیشه با من خداحافظی میکنه. نا خود آگاه رفتم تو نماز خونه ، دیدم اونجا دراز کشیده❗️ چیزی نگفتم اومدم اتاقم بعد نیم ساعت با حالت هیجان گفت: << وای کلاسم شروع شده;من رفتم نمازخونه خوابم برد😅>> گفتم :پس ناهار چی؟چی ناهار خوردی؟ من که دونستم ناهار نخورده بود ولی، اونقدر حیا داشت ،چیزی نگفت. رفت کلاس ... . ⊰•🌙•⊱¦⇢ ⊰•🌙•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii