حسینآقا در دوران نوجوانی در هیئت مسجد بازار لنگرود خادمی میکرد، علاقه زیادی به زنجیرزنی داشت و همیشه دو زنجیر بزرگ با خودش به هیئت میآورد، بهش گفتم: حسینجان! سخت نیست با دو زنجیر بزرگ داری عزاداری میکنی؟! میگفت: من زنجیرزدن را دوست دارم و هرگز خسته نمیشوم.
پس از ازدواج هم به آنجا سر میزد و در مؤسسه میعاد چالوس برای اهلبیت علیهالسلام خادمی میکرد، حسینآقا شال مشکی عزا به کمر بسته و علاقه زیادی به میانداری هیئت داشت و شور حسینیاش خستگی را از تن او دور میکرد، هنگام پخش غذا خیلی کمک میکرد و همیشه آخرین نفری بود که غذا میخورد، به دوستانش میگفت که مسئول شستوشوی ظرف و دیگهای غذا خواهم بود و همهی ظرفهای هیئت را خودش میشست.
🌷 شهید حسین بواس🌷
📎به روایت: مادر بزرگوار شهید
------------------------------------------------------------------
🏴ڪلیڪ ڪنی شهیــــــــــد میشــــــی 👇
https://eitaa.com/Shahidgomnam