(48) ⛔️ آشنایی سلام . خاطره ای که میخوام بگم مربوط به دوران دانشجوییم هست . دوستی داشتم که هم اتاقی هم بودیم . ایشون تو روابطش چارچوب خیلی محکمی نداشت و بعضا زیادی با خانوم های هم کلاسیش میکرد و یا تا دیر وقت میکرد . و همیشه میگفت که لزوما کسی که داره فاسد نیست و این رابطه ها نوعی توانمندی اجتماعی هست براش . البته اینم بگم که تمام روابطش فقط به کردن و گاهی هم بیرون رفتن و تفریح خلاصه میشد و بیشتر از این نبود که به این الان در جامعه میگن جاست فرند و توجیه میاورد که حرف زدن و بگو بخند و غذا خوردن و تفریح کردن و یا گاهی مشورت دادن و درد و دل کردن دیگه مساله ای نداره . گذشت تا سال اخر دانشجویی که مدتی دیدم ایشون رفتارش متفاوت شده . شب ها تا دیروقت و تا دم صبح چت میکرد و روز ها هم وقت زیادی رو با تلفن صحبت میکرد . کلاس ها رو یکی در میون میرفت و درسش بد شده بود . موضوع رو با اینکه معلوم بود پرسیدم و گفت با که هم شهری شون هست و ساکن تهران اشنا شده و به هم علاقه پیدا کردن و میخوان با هم ازدواج کنن ! یکم جا خوردم چون دوست من همیشه میگفت ازدواج بعد ۳۰ سالگی !! و از اون تعجب انگیز تر این بود رفتارش عوض شده بود و حتی تحمل یک روز دوری و صحبت نکردن رو نداشت . کسی که ادعای جاست فرندی و روابط بدون رو داشت . خلاصه انقدر اینها به هم وابسته شده بودن که کل زمان اشنایی تا عقد شد دو ماه ! اون هم با این شکل . پدر دوست من که کلا با این وصلت بود ولی با تصرار پسرش با واسطه یک خانم را برای فرستاده بود در محل سکونت خانواده دختر و اونجا همسایه ها گفته بودن مادر این دختر ادم نرمالی نیست و همش درگیر با همسایه و فامیل و حتی داماد خودشون هست . و بعد فهمیدن این ماجرا به دوستم گفته بود که من تورو تو اتیش نمیندازم و من مخالفم . اما دوست من و اون خانم انقدر وابسطه شده بودن که گوشش بدهکار نبود . خودش برای تحقیق رفت با داماد خونوادشون صحبت کرد و دامادشون گفته بود اینها همش دروغه و همسایه ها ادمای بدی هستن و دشمن هستن و گفته بود مادر زن من خیلی ادن خوبیه و مشکل از منه که چند بار مشاجره شده و .... خلاصه با شنیدن این ها دوستم پدرش رو با اصرار مجاب کرد . البته باز پدرش مخالف بود و میگفت دارن گولت میزنن . وقتی نزدیکای موعد عقد شد یکبار من این هارو با هم دیدم . تازه متوجه شدم پدرش چرا مخالفت میکرد ! یعنی از ظاهر هم میشد فهمید . خانمه خیلی از لحاظ سر تر بود و منشش با دوست من هم متفاوت بود . تقریبا دو ماه بعد عقد یک روز زنگ زد و با ناراحتی گفت که خونواده دختر میخوان و تو این مدت هم مادر دختر کلی بلا سرش اورده بود طوری که گریه میکرد پشت تلفن ! و عامل طلاق اینها مادر دختر بود با اینکه خود دختر بسیار بسیار شیفته دوست من و مخالف طلاق بود . ادامه ماجرا هم اجرا گذاشتن ۵۰۰ سکه مهر برای کسی بود که تازه وارد بازار کار شده بود و سرمایه ای هم نداشت وحتی ۵ سکه هم نمیتونست بده ... بقیه ماجرا هم که تلخ تر از این . با جزئیات گفتم چون تو هر قسمتش درس عبرتی برای ادم عاقل هست . حرف اخر : زندگی دکمه عقب گرد نداره دوست من . شوخی نگیرش ✌️❤️ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅شاخه نبات: ⭕️  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ (نور. 21) ای کسانی که ایمان آوردید. از گام‌های شیطان پیروی نکنید. همانا کسی که از گام‌های شیطان پیروی میکند، او را به فحشا و منکر امر می‌کند. ⭕️روابط قبل از ازدواج گام به گام به سمت منکر پیش میره... و زندگی‌ای که با منکر شکل بگیره، عاقبت خوبی نداره 🌺 @shakhehnabat