نقل است که یه چوپان بیابانگرد میره تو مسجد خدمت پیامبر اکرم (ص) و به ایشون میگه که من چوپان هستم و فرصت نمیکنم که همیشه بیام داخل شهر و تو مسجد عبادت کنم. سه شبه، و من هم برام امکان نداره که هر سه تاشو بیام مسجد. به من بگید که کدوم شب، شب اصلیه، من همونو بیام. رسول‌الله به ایشون می‌فرماید که بیاد جلو و در گوشش یه چیزی میگن و بعدش پیرمرده میره. مردمی که تو مسجد بودن سوال پیرمرد رو شنیدن ولی جواب پیامبر رو نشنیدن. واسه همین منتظر بودن ببینن پیرمرده کدوم شب رو میاد مسجد تا بفهمن شب قدر اصلی کدومه. دیدن که شب بیست و سوم اومد. واسه همین اسم این شب رو گذاشتن. چون پیرمرده اهل یه قبیله به نام «جهن» بود. خلاصه امشب رو جدی بگیرید و مارو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید. التماس دعا 👇 💝 eitaa.com/joinchat/3862364166C6ed3b11f40