#سبک_زندگی
#داستانک_سبک_زندگی
#داستان_کوتاه
#صبر
#فرهنگ_رانندگی
🌸 کوچهی صبوری
🍃 زیر پنجرهی اتاق خواب، خیابان کمعرضی بود که بهش میگفتند کوچهی صبوری. نهایتاً یک ماشین میتوانست از آن عبور کند و به میدان پیروزی برسد.
آن روز برای هواخوری پشت پنجره نشسته بودم و خیابان را سیر میکردم. یک زنجیرهی بیانتها از ماشین دیده میشد که ترافیک آن خیلی هم بیسابقه نبود. رانندهی خودروهای انتهایی نمیتوانستند ببینند که دلیل این ترافیک چیست و مُدام بوق میزدند. یکی از رانندهها عصبی شده بود و همینطور که از آینه، ماشین عقبی را میدید، به رانندهاش بد و بیراه میگفت؛ امّا گویا با حرف، کار درست نشد و دوتا راننده دست به یقه شدند. مردم برای جدا کردن این دو آمدند و البتّه ماشینهای دیگر، همچنان دستشان را روی بوق گذاشته بودند. هرج و مرج همه را کلافه کرده بود؛ امّا هیچکس اصل ماجرا را نمیدانست.
من که از پنجرهی طبقهی دوّم از اوّل تا آخر ماجرا را دیده بودم، این ترافیک و آشفتگی برایم حل شده بود. علّت این آشفتگی، پاکتهای سیبزمینی و پیاز پیرزنی بود که میخواست از خیابان عبور کند؛ امّا پایش لیز میخوَرد میافتد وسط خیابان. رانندهی ماشین اوّل که خانم جوانی بود، توقّف کرده و پیرزن را کنار خیابان کشیده بود. ماشین دوّم و سوّم که ماجرا را دیده بودند، صبورانه منتظر برطرف شدن ترافیک بودند؛ امّا رانندههای دیگر، بیخبر از همهجا، داد و هوار میکشیدند یا با بوق زدن، حرف خود را میزدند.
اگر کمصبری، پرخاشگری و بداخلاقی آن یک نفر که دست خود را روی بوق گذاشت نبود، چندین نفر اینگونه دچار تنشِ عصبی نمیشدند. مصداقِ صبرِ آن دو رانندهی اوّل، حدیثی از امام علی علیهالسلام بود که فرمودند: «کسی که بر مرکب صبر و بردباری سوار شد، به میدان پیروزی خواهد رسید.»
✅ صبوری خوب است؛ چراکه:
1️⃣ «صبر در كارها همانند سر در بدن است؛ همانطور كه وقتى سر از بدن جدا شود، بدن فاسد مىشود، هنـگامى هـم كه صبر از كارها جـدا شود، كـارها تبـاه مىشـود.»
2️⃣ «بردبارى، وزير مؤمن و صبر امير سپاهيان اوست.»
3️⃣ «قویترين دشمن سختيها، صبر و شكيبايى در برابر آنهاست.»
4️⃣ «كسى كه صبر نداشـته باشد، دين نخواهـد داشت.»
5️⃣ «عاقبت صبر و شكيبایى خير است؛ بنابراين، صبركنيد تا پيروز شويد.»
🆔
@ShamimeOfoq