هدایت شده از محمد
🔰 شبها تا صبح به اتفاق برادری به‌نام واعظی ، احمد و تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم. عمده شعارها «مرگ بر شاه» و « درود بر خمینی» بود. عکس خمینی آینهٔ روزانهٔ من بود: روزی چند بار به عکس او می‌نگریستم. انگار زنده در کنارم بود و من جَنب او که مشغول خواندن قرآن است، نشسته بودم. او بخشی از وجودم شده بود. 🔺بخشی از کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی امام آمد🌷 نصر من الله و فتحُ قریب و بشر المومنین...