‌ 💠 بخشی از یک قصیدۀ علوی به نام حُجّة‌ُ الاَبرار، حضرت حیدر به نام مستی سرشار، ساقی کوثر نمی‌برم به‌جز از نام مرتضی نامی نمی‌زنم به‌جز از بادۀ علی ساغر مرا به کشور جان نیست جز علی سلطان مرا به هر دو جهان نیست جز علی سرور به بارگاه جلالش منم کمینه غلام برای عالم و آدم علی بِهین مهتر هزار جان گرامی فدای آن شاهی که ملک هر دو جهان را گرفت بی لشکر به هرکجای زمین دلم علی مختار به آسمان خیالم علی بلنداختر پر است از جَلَواتش در این جهان آثار اگر نبود علی، از جهان نبود اثر نزاده مادر گیتی شبیه او فرزند ندیده دیدۀ دنیا شبیه او دیگر ندیده دهر جوانمرد غیر مولا، لا به شهر علم نبی نیست غیر حیدر، در تمام پیکر اسلام بود در پیکار گرفت صورت اسلام، روح از آن پیکر خوشا هرآن‌که گدای علی است در دو جهان گدایی سر کویش ز پادشاهی سر شقی است هرکه ندارد به دل ولای علی سعید آن‌که گذارد به پای مولا سر "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" جمال روی تو بود از اَلَست مد نظر فقط نه ما به ثناخوانی تو می‌نازیم که عرش و فرش ثناگوی توست سرتاسر که را سزد که به پیش تو دم زند از فضل؟ تو جان احمدی و نفس پاک پیغمبر که گشت در دو جهان مفتخر به "اَنْفُسَنا"؟ که داشت از شرفِ "اِنّما" به سر افسر خدا نه‌ای و جدا از خدا نه‌ای حاشا تو را چگونه بخوانم بشر، وَ کَیفَ بَشر؟ دلم به مِهر تو خورده است مُهر دلداری لبم به مدح تو گرم است و سائلم، بنگر "فقیر و خسته به درگاهت آمدم" مولا به این فقیر گدا هم ببخش انگشتر ✍️ @SharheAtasheDel