درخت با همه‌ی کهن‌سالی از من جوان‌تر است [در رازش می‌نشینم] گنجشکانی هستند گنجشکانی می‌آیند خانواده‌ای هست خانواده‌ای می‌آید مادری در تاب سایه، خوابآواز می‌خواند [گنجشک‌ها جیک نمی‌کشند] کودکی، سایه‌ای را خم می‌کند گنجشک‌ها جی‍...ک می‌کشند] دختری در سایه‌ای روان چهره می‌شوید پسری چند سایه آن‌سوتر، مشتی زیبایی می‌نوشد ∆ گنجشکی دیگر می‌آید خانواده‌ای دیگر فرش می‌اندازند ∆ مدت‌هاست کسی به سراغم نیامده ∆ درخت با همه کهن‌سالی، از من جوان‌تر است چقدر سایه داشتن خوب است