🍃مرد و بیطار🍃 مردی چشم‌درد گرفت. برای درمان به نزد دام پزشکی رفت. دام پزشک دارویی را که برای درمان چشم حیوانات استفاده می‌کرد، در چشم مرد فروریخت و مرد کور شد. آن مرد از دام پزشک به نزد قاضی شهر شکایت برد که این شخص آن چه را که در چشم الاغ و خران فرو می‌ریخت در چشم من ریخت و من کور شدم. قاضی گفت: دام پزشک گناهی ندارد، چون اگر تو الاغ نبودی، برای معالجه نزد دام پزشک نمی‌رفتی. ندهد هوشمندِ روشن رأی به فرومایه، کار‌های خطیر بوریاباف اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر نتیجه سپردن کار به افراد کم تجربه یا نابلد 🌱🌸@Sheeroghazal 📚شعر و غزل🌹