زمزمه، در سوخته.mp3
1.52M
🔹تو حکایت کن🔹 همهمه برپاست، اومدن مردم اما تو دستِ عده‌ای هیزم هر که داره بغضی، از علی تو سینه داره میاد اما،‌ با آتیش کینه هر که داره بغضی، از اُحد از خیبر تازیانه در دست، اومده پشت در ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدجوری سوختی، ای در سوخته تو حکایت کن، از پر سوخته می‌گن اینجا زهرا، از نفس افتاده می‌گن اینجا حیدر، از غمش جون داده می‌گن اون دستی که، بوسه زد پیغمبر تُو هجوم دشمن، شد کبود پشت در ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک‌دفعه آتیش، قلبمو سوزوند اما صدها داغ، رو دل من موند دیدم اینجا از شرم، حتی آب شد آهن بدتر از فولاده، اما قلب دشمن دیدم اینجا مسمار، حتی خون گریه کرد اما مثل سنگ‌اند، این چهل تا نامرد شاعر: نغمه‌پرداز: 📎 زمزمه‌های سروده شده به این سبک👇🏻 🌐 shereheyat.ir/node/2059@ShereHeyat_Nohe