#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#حضرت_عباس علیهالسلام
#زمینه
🔹ویلی عَلیٰ شِبلی🔹
خون علی توی رگات بود
هیبت حسن تو نگات بود
دعای عزیزای زهرا
همیشه، پشت و پنات بود
چطوری تونستن پسرم
با تو روبرو شن؟ برام سؤاله!
چطوری تونستن بزنن
مشک تو رو مادر؟ آخه محاله!
چطوری تونستن نذارن
که ببری آبو برا سهساله؟
شاید، شد علقمه غوغا
افتاد، دستت روی خاکا
شاید، دورت رو گرفتن
مادر، موندی تک و تنها
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه علی مقصد و راهت
غیرت علی تو نگاهت
به فدای قد رشیدت
به فدای روی ماهت
چطوری تونستن پسرم
راهتو به سمت حرم ببندن؟
چطوری تونستن پسرم
به بارون اشکای تو بخندن؟
تو رو زدن و با زدنت
دل حرمو انگار از جا کندن
شاید، نرفتی که بجنگی
رفتی، یه کمی آب بیاری
شاید، گریۀ مشکو دیدن
دیدن، تو هم داری میباری
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای پسر و وارثِ حیدر
وارثِ خصائصِ حیدر
تو دلاوری و شجاعت
کوه غیرت، مثه حیدر
چطوری تونستن پسرم
داغتو رو قلب حسین بذارن؟
چطوری تونستن پسرم
نگاشونو از خیمه برندارن؟
چطوری تونستن پسرم
برای جسارت هجوم بیارن؟
شاید، تو علقمه موندی
حتماً، خیلی غصه خوردی
رفتی، خیمهها رو آخر
دست، بی کسی سپردی
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
شاعر و نغمهپرداز:
#جمعی_از_شاعران
🌐
shereheyat.ir/node/5415
✅
@ShereHeyat_Nohe