نفیر دلخراش آتش بیداد می آید
صدای گامهای سخت استبداد می آید
خبرها ناگوار و تلخ و جانفرساست ای یاران !
غریو فتنه از شامات و از بغداد می آید
علم شد بر مناره بیرق شب رنگ سفیانی
رسد از هر کجایی نعره ی آیات شیطانی
جلودار است دجال و پیش یک لشکر جرار
کجاست آن فاتح سوریه سردار سلیمانی
اگرچه پایتخت عاشقان شد در کف کفتار
نگردد خون پاک عاشقانش نقش بر دیوار
بزودی می رسد آن منتقم این وعده ی حق است
ندا از کعبه می آید رسیده وعده ی دیدار
به دست گرم گلدان می سپارم بذر امیدم
در این شب های تیره منتظر بر خط خورشیدم
دمشق قلب ما گرچه پریشان گشته از فتنه
ولیکن طلعتش روشن نماید شام تردیدم
مشو دلتنگ زینب ! عاشقان همواره بیدارند
چه بی پروا هنوز آماده و مشتاق دیدارند
غباری گر بیفتد بر حریم مضجعت بانو!
برای جان سپردن در رهت مانند سردارند
#نیره جهانشاهی