📚🔻
#اعتقادی ؛
#حضرت_زینب سلام الله علیها
◼️
بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده...
لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری علیهمالسّلام فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود:
«بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده. »
عبدالله گوید:
«او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي ميزند. به او نزديك شدم ديدم پيراهني را كه يادگار از كربلاست؛ يعني پيراهن حسين عليه السلام را، كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام ميگويد:
«حسين، حسين، حسين!... »
لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود .
📚زینب قهرمان، دختر علی علیه السلام، ص۱۳۰.
📚عقیله بنی هاشم ص۵٧.
📲
#با_ما_همراه_باشید
🆔
https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5
▪️
#وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها