❇️ تفســــــیر
شأن نزول:
مرحوم طبرسى در مجمع البیان، از ابن عباس چنین روایت کرده است:
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به سوى میدان جهاد حرکت مى کرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران، در خدمتش در حرکت بودند، اما پس از آن که آیاتى در مذمت منافقان نازل شد و مخصوصاً متخلفان جنگ تبوک را به باد ملامت گرفت، مؤمنان را بیش از پیش مصمم به شرکت در میدان هاى جهاد کرد، حتى در جنگ هائى که پیغمبر(صلى الله علیه وآله)شخصاً شرکت نمى کرد، (سریه ها)، همگى به سوى میدان مى رفتند و پیامبر(صلى الله علیه وآله)را تنها مى گذاردند، آیه فوق نازل شد و اعلام کرد: در غیر مورد ضرورت، شایسته نیست همه مسلمانان به سوى میدان جنگ بروند (بلکه گروهى در مدینه بمانند، و معارف و احکام اسلام را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)بیاموزند و به دوستان مجاهدشان پس از بازگشت تعلیم دهند).
* * *
همان مفسر بزرگ، شأن نزول دیگرى به این مضمون نیز نقل کرده است:
گروهى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، براى تبلیغ اسلام به میان قبائل بادیه نشین رفتند، بادیه نشینان مقدم آنها را گرامى داشتند، و به آنها نیکى کردند، ولى بعضى به آنها ایراد گرفتند:
چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)را رها کردید و به سراغ ما آمدید، آنها از این نظر ناراحت و افسرده شدند، و به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)بازگشتند، آیه نازل شد و برنامه تبلیغى آنها را تصویب کرد و از آنها رفع نگرانى شد.
* * *
تفسیر:
جهاد با جهل و جهاد با دشمن
آیه فوق، که با آیات گذشته در زمینه جهاد پیوند دارد، اشاره به واقعیتى مى کند که براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد، و آن این که گر چه جهاد بسیار پر اهمیت است، و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى که ضرورتى ایجاب نمى کند نباید همه مؤمنان در میدان جهاد شرکت کنند ـ مخصوصاً در مواقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شخصاً در مدینه باقى مانده ـ بلکه لازم است هر جمعیتى از مسلمانان، به دو گروه تقسیم شوند، گروهى فریضه جهاد را انجام دهند، و گروه دیگرى در مدینه بمانند و معارف و احکام اسلام را بیاموزند، مى فرماید: شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر طایفه اى از آنان گروهى کوچ نمى کنند (و طایفه اى در مدینه بماند) تا در دین و احکام اسلام، آگاهى یابند (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ).
و به هنگامى که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند، احکام و فرمان هاى الهى را به آنها تعلیم دهند، و از مخالفت آن انذارشان نمایند (وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ).
باشد که این برنامه موجب شود، آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند و وظائف خویش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ).
🌼🌼🌼
شک نیست، منظور از تفقّه در دین، فرا گیرى همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است; زیرا در مفهوم تفقّه، همه این امور جمع است.
بنابراین آیه فوق، دلیل روشنى است بر این که همواره گروهى از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفائى، باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامى بپردازند، و پس از فراغت از تحصیل، براى تبلیغ احکام اسلام به نقاط مختلف، مخصوصاً به قوم و جمعیت خود باز گردند، و آنها را با مسائل اسلامى آشنا سازند.
بر این اساس آیه فوق، دلیل روشنى است بر وجوب تعلیم و تعلم در مسائل اسلامى.
و به تعبیر دیگر: هم تحصیل را واجب مى کند و هم یاد دادن را، و اگر دنیاى امروز به تعلیمات اجبارى افتخار مى کند، قرآن در چهارده قرن پیش، علاوه بر آن، بر معلمین نیز این وظیفه را فرض کرده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه)
http://eitaa.com/salehinardabil