یَا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی!
فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ
قَالَ فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ
نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی ...
ای فاطمه، با من سخن بگو!
من پسر عموی تو علیبنابیطالب هستم.
فاطمه چشمان خود را به روی او باز کرد،
آنگاه آن بانو گریست و علی(علیه السلام) هم گریان شد...🥀🥀🥀
| بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۷۸ |