▫️ ﷽ ❌شبهه ۳۶۵ [فیلم] اعتراف عباس خویی فرزند آیت الله خویی، به تناقضات مرجعیت، غیرعقلی بودن تقلید و روش مرجع شدن در شیعه: فقط یه روایت از امام زمان علیه السلام در مورد تقلید داریم، شرط مرجع تقلید اینه که کسی برخلاف اعلمیتش شهادت نده و این محاله، رساله‌های توضیح المسایل را اولین بار حدود ابوالحسن اصفهانی نوشت و... [شبهه خلاصه شده است] ✅ پاسخ ✅ @shobhe_ir 🔹اولا روایتی که ایشان نقل می‌کند از امام زمان علیه السلام نیست و از امام عسکری علیه‌السلام است. همین موضوع به تنهایی نشان دهنده میزان دانش و اطلاعات گوینده است. ثانیا فقط این یک روایت نیست و دهها روایت است از جمله روایت معروف عمربن حنظله که در آن حضرت صادق علیه‌السلام میفرمایند کسی که نظر فقیه جامع الشرایط را رد کند مانند آن است که نظر ما را رد کرده و این در حد شرک به خداست. 🔹این نکته را نیز باید اضافه کرد که اصلا تقلید یک امر عقلایی است. یعنی عقل هرکسی میگوید در هر دانشی باید به متخصص آن مراجعه کرد؛ بیمار به پزشک، ماشین خراب به مکانیک و....، در علوم دینی هم باید به متخصص آن که معروف به مجتهد یا مرجع تقلید است مراجعه کرد و نظر اسلام را در مورد موضوعات مختلف جویا شد. 🔹ثالثا اینکه میگوید افرادی که پول و دم و دستگاه داشته اند مرجع شده اند آیا شامل پدر ایشان هم می‌شود؟ پدر ایشان یک طلبه‌ی ایرانی االاصل بوده که در عراق هیچ پول و قوم و عشیره ای نداشته تا او را به مرجعیت برساند. همینطور آیت الله سیستانی که یک طلبه روحانی فقیری در عراق بوده که هیچ قوم و عشیره ای در عراق نداشته چگونه به مرجعیت رسیده در حالی که پول و امکانات در دست دیگران از جمله همین گوینده بوده است؟ اما در مورد رساله‌ها باید گفت: رساله‌ها به شکل رایج، اولین بار توسط شیخ بهایی نوشته شد ولی قبل از آن همین رساله‌ها با همین مضمون به شکل دیگری از بیش از هزار سال قبل توسط علما نوشته شده که نمونه هایش فوق حد احصاء است. 🔹هندی بودن امام تهمتی است که اول بار رژیم شاه برای بدنام کردن امام مطرح کرده است اما بر فرض صحت مگر هندی یا شیرازی بودن یک شخص دلیل می‌شود که نتواند مرجع شود؟ ✅ @shobhe_ir 🔹اما تناقضی که گوینده در شناخت مرجع تقلید گفته یا دانسته مغالطه می‌کند و یا از فهم مسئله‌ی به این سادگی را نفهمیده؛ اینکه در رساله آمده «مرجع تقلید اعلم را از طریق ۲ شاهد عادل میتوان شناخت به شرط آنکه دو نفر دیگر برخلاف آن شهادت ندهند»، مربوط است به شناخت اعلم، نه اصل تقاید، یعنی اگر شرایطی پیش آمد که اعلم بودن یکی از مراجع مورد مخالفت دو نفر واقع نشد، اعلمیت وی ثابت می‌شود، وگرنه، نه. اما اصل تقلید که یک امر عقلایی است از بین یکی از مراجع موجود اتفاق می افتد. راههای دیگر نیز به همین شکل، یعنی در مورد وقتی است که شرایط آن وجود داشته باشد، مثلاً خود شخص هرچند مجتهد نیست اما تا حدودی با مباحث علمی آشنایی دارد و می‌تواند اعلم را بشناسد. ــــــــــــــــ ☑️ پاسخ شبهات فضای مجازی👇 ✅ @shobhe_ir@shobhe_ir