🔸 و آیات سوره قدر؛ "إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْر" (قدر؛ ۱) که بر اساس آیات فوق روشن می شود ضمیر "ه" آن به کتاب مبین بر می گردد و روشن می کند که آن لیله مبارکه شب قدر است که این قرآن از آن حقیقت کتاب مبین الهی در این زمان نازل شده است.
🔸 همه این آیات که فعل أَنزَلْنَاهُ از مصدر انزال در آن آمده اشاره به نزول دفعی کل حقیقت قرآن در شب قدر به صورت جمعی دارد و به بیان بسیاری از بزرگان یکی از معانی قرآن همین حقیقت جمعی و کلی آیات کتاب الهی است.
🔸 در مقابل در آیات سوره فرقان که می فرماید؛ "تَبَارَكَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلْفُرْقَانَ عَلَیٰ عَبْدِهِۦ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا" (فرقان؛ ۱) استفاده از فعل نَزَّلَ از مصدر تنزیل به معنای نزول تدریجی است و اشاره به نزول تدریجی قرآن در ۲۳ سال دوران بعثت تا رحلت پیامبر (ص) در مواقع مختلف دارد و به بیان برخی بزرگان اسم فرقان برای این کتاب الهی به تفریق کتاب و نزول سوره سوره آن اشاره دارد در مقابل قرآن که به این کتاب از حیث جمع همه آیات و سور اطلاق می شود.
🔸 در سوره مبارکه اسرا هر دو نزول دفعی و تدریجی بیان شده است. ابتدا اشاره می کند که؛ "وَ بِٱلْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَ بِٱلْحَقِّ نَزَلَۗ وَ مَآ أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا" (اسراء؛ ۱۰۵) که اشاره به نزول دفعی قرآن دارد و بلافاصله در آیه بعد می فرماید؛ "وَ قُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُۥ عَلَی ٱلنَّاسِ عَلَیٰ مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً" (اسراء؛ ۱۰۵) که در این آیه اشاره به اینکه تنزیل یا همان نزول تدریجی فرقان نام می گیرد به قرینه فعل فَرَقْنَاهُ وجود دارد. بعلاوه غایت نزول تدریجی را هم اشاره می کند؛ "فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُۥ عَلَی ٱلنَّاسِ عَلَیٰ مُكْثٍ" یعنی قرآن را تفریقی و جدا جدا و تفصیلی نازل کردیم که با تانی و مکث برای مردم بخوانی.
🔸 مرحوم علامه می فرماید؛ نزول آیات قرآنی به تدریج و بند بند و سوره سوره و آیه آیه، به خاطر تمامیت یافتن استعداد مردم در تلقی معارف اصلی و اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن است، و به مقتضای مصالحی است که برای بشر در نظر بوده و آن این است که علم قرآن با عمل به آن مقارن باشد، و طبع بشر از گرفتن معارف و احکام آن زده نشود، معارفش را یکی پس از دیگری درک نماید تا به سرنوشت تورات دچار نشود ، که به خاطر اینکه یکباره نازل شد، یهود از تلقی آن سر باز زد، و تا خدا کوه را بر سرشان معلق نکرد حاضر به قبول آن نشدند.
🔸 پس در این سوره دلیل تفریق قرآن به صورت فرقان بیان شده که مردم شمرده شمرده و کم کم قرآن را قرائت کرده و عمل کنند. به بیان مرحوم علامه منظور از تفریق قرآن این است که آن را بر حسب تدریجی بودن تحقق اسباب نزول سوره سوره و آیه آیه نازل کردیم و پیشنهاد نزول دفعی در قرآن کریم از طرف کفار مطرح شده اما مصلحت مردم بر نزول تدریجی بوده است؛ گرچه نزول دفعی آن بر قلب پیامبر (ص) در شب قدر محقق می شده است.
🔸 به بیان سوره مبارکه فرقان؛ "وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَوْ لاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ ٱلْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَاحِدَةًۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَۖ و رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً" (فرقان؛ ۳۲) به بیان مرحوم علامه تعلیم صرف با تثبیت معارف در قلب و تبدیل شدن به ایمانی که ملازم عمل باشد متفاوت است و قرآن چنین روش تعلیمی دارد. ایشان می فرمایند؛
🔸 بهترین راه برای تعلیم و کاملترین طریق و راه تربیت این است که آن را به تدریج بیان نماید و هر قسمت آن را به حادثهای اختصاص دهد که احتیاجات گوناگونی به آن بیان دارد و آنچه از معارف اعتقادی و اخلاقی و عملی که مرتبط با آن حادثه میشود بیان کند، و نیز متعلقات آن معارف از قبیل اسباب عبرتگیری و پندگیری از سرگذشتهای گذشتگان و سر انجام کسانی که به غیر آن دستور عمل کردند و سر نوشت طاغیان و مشرکینی که از عمل به آن معارف سرپیچی نمودند، را بیان نماید.
🔸 به بیان ایشان نزول تدریجی قرآن همانند کارگاه عملی و آموزش در میدان است. مانند آموزش عملی و بالینی طبابت طبیب به شاگرد خود! پس تدبر به سبک تطبیق آیات بر لحظه لحظه زندگی فردی و اجتماعی روش تنزیلی قرآن است و اینگونه قرآن تبدیل به فرقان و قوه تمیز حق و باطل می شود که فرمود؛ "يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا" (انفال؛ ۲۹) چرا که توحید قرانی توحید در متن حیات فردی و اجتماعی است نه توحید در صرف اعمال عبادی ظاهری.
🔸 قرائت متن عربی قرآن از ابتدا تا انتها به سبک نزول دفعی قرآن است که اگر بعد از تنزیل تدریجی باشد موجب عبور از لفظ قرآن به حقیقت آن می شود و گرنه قرائت در لفظ و معنای ظاهری باقی می ماند! اگر این منطق را پذیرفتیم، تدبر حقیقی در قران با روش تنزیل و تفریق قرآن میسر است و اینگونه می توان از قرآن به فرقان رسید!