🔸 علامه طباطبایی (رض) می فرماید؛ کلمه شوری به معنای آن پیشنهاد و امری است که درباره‌اش مشاوره شود و بنا بر این معنای آیه چنین می‌شود: "مؤمنین آنهایی هستند که هر کار مهمی می‌خواهند بکنند، در بینشان شورایی می‌شود که پیرامونش می‌کنند." 🔸 اگر این ویژگی را از لوازم بدانیم به این معنا است که مومنین آنقدر مستحکم و متراکم است که امور مهمی که رخ می دهد در این روابط و تعاملات مستمر به اشتراک گذاشته می شود و آنها با هم می کنند. و این یعنی مومنین به واسطه ایمانی که دارند یک هستند که در هر شرایطی و در امور مهم می توانند با هم شور کنند. پس از لوازم ایمان چنین ارتباط منسجم تشکیلاتی است. 🔸 البته روشن است که این شورای مومنین به حسب ارتباطات ایمانی لایه لایه است. مومنین در یک قریه یا یک محل در امور همان محله باید بین خودشان شوری داشته باشند. مومنین شرکت کننده در جهاد در یک سپاه یا دسته نظامی باید در امور سپاه با هم مشورت کنند، مومنین در یک مجموعه یا نهاد انقلابی و اسلامی هم در امور همان مجموعه باید بین خور شور و مشورت کنند و... 🔸 در روایت آمده است که: "ما تشاورَ قَومٌ اِلاّ هُدوا اِلی رُشدِهم". هیچ قوم و گروهی در کارهای خود با یکدیگر به مشورت نپرداختند مگر اینکه به مسیر رشد خود نائل آمدند. (تحف‌العقول، ص ٢٣٦) چرا که با مشورت، شکل می گیرد. همانطور که امیر المومنین (ع) می فرماید: "مَن شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها فی عُقولِها" كسی كه با بزرگان و صاحب‌نظران مشورت كند، در حقیقت او با عقل و درایت آنها مشاركت نموده است (نهج‌البلاغه، كلمه ١٥٢). و این یعنی احتمال خطای به واسطه ملاحظه جوانب مختلف کمتر است. 🔸 یکی از نیز مشورت با اعضا است. از رهبری تشکیلات کلان جامعه یعنی امام جامعه تا رهبر یک خانواده که پدر خانواده است! در هر که امر جمعی وجود دارد مشورت رهبر گروه یا جمع ایمانی با اعضا برای تحقق خرد جمعی و بعد هم پایبندی به یک تصمیم مشترک و لازم است. خداوند متعال خطاب به پیامبر (ص) بعنوان رهبر جامعه اسلامی می فرماید: "...وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ" (آل عمران؛ ۱۵۹). در امور ولایت و حکومت با مردم مشورت کن و آنها را مشارکت ده اما وقتی تصمیم گرفتی و عزم بر انجام امری نمودی بر خدا توکل کن. البته به بیان مرحوم علامه این مشورت حدودی دارد و منظور مشورت در حوزه احکام شرعی نیست بلکه در امور اجرایی و مدیریتی جامعه است. 🔸 مشورت رهبری جامعه با مردم الزاما به معنای تبعیت از همه آرای مردم هم نیست. مخصوصا در جایی که رای افراد منافق یا رای بر اساس هوا و هوس باشد. در روایات متعددی از مشورت با برخی از گروه ها یا افراد نهی شده است. یا در موارد مختلفی از آیات قرآن آمده است که در مقابل حکم الهی از نظر مردم پیروی مکن : "وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَاسِقُونَ" (مائده؛ ۴۵). در همین سوره شوری هم آمده است از هوا و هوس مردم پیروی مکن؛ "فَٱدۡعُۖ وَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ" (شوری؛ ۱۵). 🔸 البته روشن است که این آیات در مورد جامعه ای است که در آن مومن و منافق و حتی اهل کتاب و.. در ترکیب جامعه حضور دارند و در نظرات شکل گرفته از خواص مومنین مساله به گونه دیگری است. به این معنا که احتمال مشورت اهل صلاح بیشتر است. اما باز هم دانایی و و.. در میان مومنین هم درجات مختلفی دارد.