👆👆👆 تلخیِ داروی «آشتی ملی» (7)
اصلیترین عاملی که برخی را ترغیب نموده تا فشار به رهبر جمهوریاسلامی برای عقبنشینی ایشان از مواضع خود در سیاستخارجی و برنامه دفاعی را دوباره آزمایش کنند همزمان ساختن بحران ارزی با جنجالهایی تبلیغاتی است که با خروج آمریکا از برجام، اعلام خواستهای دوازدهگانه پمپئو و سخن گفتن روحانی از «مادر همه جنگها» درست شدهاند. البته که این جنجالهای تبلیغاتی اثر روانی در جهت افزایش نرخ ارز داشتهاند ولی اساس و ریشه مشکل نه تحریم است و نه سایه جنگ. ریشه اصلی بحران بازار ارز در ایران رشد افسارگسیخته نقدینگی است که در پی تغییر الگوی مدیریت پول با راهاندازی بانکداری خصوصی در ابتدای دهه 1380 بوجود آمده. عوامل دیگری نظیر آسیبدیدن نقشه ارزی کشور در سالهای اخیر و تعلل سوالبرانگیز بانک مرکزی در ترمیم آن و همچنین اعلام نرخ ارز دولتی 4200 تومان و اصرار حسن روحانی بر این نرخ از عوامل تشدید بحران هستند. با همزمان نمودن بحران ارزی که ریشههای مستقل از راهبرد کلان سیاستخارجی جمهوریاسلامی ایران دارد با موجهای تبلیغاتی فوق امید دارند ریشه بحران ارزی را سیاستخارجی و برنامه دفاعی ایران جلوه دهند و افکار عمومی را با خود برای تغییر راهبرد کلان سیاستخارجی ایران همراه سازند.
حل بحران ارزی ایران خواهناخواه یک مرحله ضربتی در کوتاهمدت خواهد داشت و یک مرحله ریشهای که بیشتر زمانبر است. چنین کاری از یک سو نیازمند رصد و کنترل شدید بلکه فریز داراییهای افرادی است که بیشترین فعالیت را در بازار ارز دارند که قطعاً درصد بسیار کمی از جامعه را شامل میشود که نکته امیدوارکنندهای است.* از سوی دیگر این کار نیازمند تصفیهای نسبتاً گسترده در الیت مالی متنفذ در نظام بانکی ایران است که هر دو بخش دولتی و خصوصی را شامل میشود. لیکن چنین کاری بدون یک تصفیه گسترده سیاسی که کالتِ قدرتِ معینی درون نظام جمهوریاسلامی ایران را هدف بگیرد ممکن نیست؛ کالتی فراجناحی که در بسیاری نهادها، از همه مهمتر دستگاه اطلاعاتی و قضائی، به درجات مختلف نفوذ دارد، سنگ بنای آن پیش از پیروزی انقلاباسلامی گذاشته شده و در تمام سالهای پس از انقلاباسلامی در تعارض با این انقلاب و همسو با منافع شبکه زرسالاری جهانی درون نظام برخاسته از انقلاب فعال بوده و بر قدرت خود افزوده است. این کالت قدرت اصلیترین چتر حمایتی بر سر آن الیت مالی است که ریشه بحران ارزی به آن بازمیگردد. بنابراین بدون تصفیه نظام سیاسی از این کالت قدرت نمیتوان از بحران ارزی اخیر به سلامت عبور کرد.
تصفیه جمهوریاسلامی ایران از این کالت قدرت حداقل به دو طریق با سرنوشت جناح اصلاحطلب گره خورده است. اولاً این کالت قدرت در مقطع فعلی نیازمند بازوهای تبلیغاتی جناح اصلاحطلب است تا راهحل بحران ارزی و مالی فعلی را در افکار عمومی تابع خود تغییر راهبرد کلان سیاستخارجی و برنامه دفاعی کشور جا بزنند. در ثانی بلندپایهترین عضو این کالت قدرت با حمایت انتخاباتی جناح اصلاحطلب به راس قوه مجریه رسیده است و به تبع این موضوع حذف او عملاً در تعارض با فعالیتهای انتخاباتی و سرمایهگذاریهای نمادین این جناح سیاسی است. لیکن اگر جناح اصلاحطلب پذیرای تلخی دارویی که آن را «آشتی ملی» نام نهاده باشد میتواند مقطع فعلی را به چشم فرصتی برای خویش دیده و دوباره به عضوی ارگانیک و نرمال از نظام سیاسی حاکم بر ایران بدل گردد.
در واقع اگر این جناح سیاسی بخواهد و بتواند در ایجاد اجماعی سیاسی درون کشور نقشآفرینی نماید بر سر این موضوع که راه عبور از بحران ارزی/مالی فعلی نه تغییر راهبرد کلان سیاستخارجی ایران بلکه تصفیه نظام سیاسی از کالت قدرت مذکور است و نظام بانکی از الیت سیاسی تحت حمایت ایشان، بصورت عملی، و نه در قالب جملات صوری علیه براندازی، به دیگر ارکان جمهوریاسلامی نشان داده است که قصد ادامه روند مخربی را ندارد که با نامه جنجالی نمایندگان مجلس ششم آغاز نمود. سپس این جناح سیاسی میتواند انتظار داشته باشد بخشهایی از نسل جدید خود که خیلی خرج مقابله با راهبرد کلان سیاستخارجی ایران در دوران زعامت آیتالله خامنهای نشدهاند به اجزایی از نظام سیاسی نوسازیشده بدل گردند و به این طریق آنچه از «آشتی ملی» را مراد میکرده محقق نماید.
________________________
* به لطف بانکداری الکترونیکی این کار از چماقکشی در میدان فردوسی تهران هم سادهتر و هم موثرتر است.