♦️ نویسنده ای که تلاش میکرد جبهه از یاد کسی نرود! 🔹«طاهره اشرف گنجوئی» به جبهه نرفت (نتوانست از پدر اجازه بگیرد) اما برای رزمنده‌ها كلاه و شال میبافت، در دبیرستان مقاله مینوشت تا جبهه از یاد كسی پاك نشود. خیلی‌ها با حر‌ف‌های او توانستند از مالشان بگذرند و به جبهه هدیه بفرستند . ♦️بعد از جنگ، پیش پدر رفت تا اجازه بگیرد كه برای تدریس به روستای كهنوج كرمان برود . پدر گفت: « از سالی كه انقلاب شد و تو عقل رس شدی دیگه خط من را نخواندی. تظاهرات و راهپیمایی رفتی. شعار نوشتی، دوره امدادگری و کار با اسلحه رفتی، چرا خودت را با روز‌ه‌های چند روزه و بیخوابی سختی میدهی؟! جنگ هم كه تمام شده این كارها به طایفه‌ی ما نمیخورد. » طاهره گفت: «الان وظیفه‌ی ما این است كه بیشتر خدمت كنیم. كاری كه از دست من برمی‌آید، معلمی است. اگر اجازه بدهید میخواهم معلم بشوم» 🔹او بالاخره اجازه پدر را گرفت و با مادرش راهی شد در راه منافقین به اتوبوس‌ها تیراندازی کردند و ایشان در شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (که پروانه ارادت ویژه ای به ایشان داشتند ) با اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسید. ✅https://www.instagram.com/p/Cxfb21dgQ2Y/ ✅https://twitter.com/niloofarteflisi/status/1705171440654315524https://virasty.com/niloofarteflissi/1695379630209052618 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک 🆔@Strategic_Art