چند سال بعد ، در نيمه شب 3 خرداد 1373 ، مصطفي ديراني در حالي كه در جمع خانواده خود خفته بود ، با صداي هلي كوپتر هايي كه بر تپه اي نزديك روستاي « قصرنبا » در دره بقاع فرود آمده بودند ، از خواب پريد ولي تا بخواهد اسلحه كمري را از زير بالش خود بردارد ، با عكس العمل كماندوهاي « تيپ ويژه گولاني » - كه وظيفه اصلي شان اين گونه آدم ربايي ها بود ـ بر بالين خود رو به رو شد و در ميان بهت و وحشت زن و فرزندانش ، به داخل هلي كوپتر منتقل شد و از آنجا به پايگاهي نظامي در فلسطين اشغالي منتقل شد . در آن ميان برادر وي از پنجره خانه شان كه مقابل خانه مصطفي بود ، با تفنگ شكاري اقدام به تيراندازي به سمت صهيونيستها كرد كه با پاسخ شديد آنان رو به رو شد ولي به كسي آسيبي نرسيد. پس از چند سال كه از آدم ربايي هاي رژيم صهيونيستي مي گذشت ، سرانجام در خرداد ماه سال 1379 دادگاهي نظامي و در حصاري از نيروهاي امنيتي ، براي رسيدگي به پرونده عبيد و ديراني تشكيل شد در اين فاصله اخبار متناقضي از سرنوشت آراد منتشر مي شد. خرداد ماه سال 1373 روزنامه « نداء الوطن » چاپ بيروت ، بدون اشاره به زمان و مكاني خاص ، نوشت :«ران آراد به هنگام فرار از محل بازداشت خود ، از سوي نگهبانانش هدف شليك قرار گرفته و كشته شده است» اين روزنامه در ادامه نوشت :«آراد هنگامي كه در اسارت عناصر منشعب از سازمان امل به رهبري مصطفي ديراني بود ، به قتل رسيده است» شهريور سال 1375 راديو رژيم صهيونيستي به نقل از روزنامه اسرائيلي « يديعوت آهارونوت » اعلام كرد :«هرگونه اطلاعات در مورد ديپلماتهاي ايراني ربوده شده در لبنان ، مي تواند اطلاعات متقابلي در مورد ران آراد به همراه داشته باشد» اشاره مي شود « احمد متوسليان » ، « سيد محسن موسوي » ،« تقي رستگار مقدم » و « كاظم اخوان » عليرغم برخورداري از مصونيت ديپلماتيك ، 14 تير ماه سال 1361 در پست بازرسي فالانژيستها در شمال بيروت معروف به « حاجز برباره » به اسارت در آمدند كه از آن تاريخ به بعد هيچ خبر موثقي از سرنوشت آنان به دست نيامده است . رژيم صهيونيستي همواره به دنبال گره زدن اخبار و اطلاعات ماجراي ران آراد با گروگانهاي ايراني است مجله « نيستان » چاپ تهران نيز، در شماره فروردين ماه سال 1376 خود مدعي شد كه ران آراد در اسارت سوريه بسر مي برد اسرائيل همواره تلاش دارد تا اين گونه وانمود كند كه آراد توسط حزب الله لبنان ربوده شده و در اختيار ايران است . ولي حزب الله نيز در مقابل ، هرگونه ارتباط خود را با اين قضيه رد كرده است و دليل صحت اين مطلب نيز اين است كه اگر خلبان اسرائيلي در دست حزب الله بود ، اين حزب به راحتي مي توانست بر سر اين خلبان معامله كرده و بهاي گزافي از اسرائيل طلب كند ، كما اينكه در گذشته نيز شاهد بوده ايم در ازاي تكه هاي بدن چند سرباز متجاوز اسرائيلي ، حزب الله توانست صدها تن از اسراي خود را از چنگال اين رژيم آزاد كند. شيخ عبدالكريم عبيد از مسئولين حزب الله در جنوب لبنان كه در اسارت بسر مي برد ، خرداد ماه سال 1379 در مصاحبه با روزنامه اسرائيلي « معاريو » ، ضمن تاكيد بر اينكه هيچ ارتباطي با اسارت خلبان اسرائيلي ندارد و عبيد بي جهت ربوده شده است ، گفت:« آراد گروگان حزب الله نبوده و به همين دليل اميدي براي آزادي او از طريق ربودن من وجود ندارد ، بلكه برعكس ، اين امر ممكن است اوضاع را پيچيده تر كند.» مصطفي ديراني نيز روز پنجشنبه 19 خرداد ماه 1379 در مصاحبه با همين روزنامه ، گفت:« من نمي دانم آراد زنده است يا مرده و نمي دانم او در حال حاضر كجاست ؟ ولي به نظر من تا وقتي مرگش ثابت نشود ، زنده است.» ديراني درباره وضعيت آراد در اولين ساعات اسارت ، گفت:«اولين بار كه او را ديدم ، پس از سقوط هواپيمايش بود . چند ساعت بعد او به خانه من در بيروت منتقل شد . من به او لباس و غذا دادم و او با پسر من كه در آن موقع دوساله و نيم بود ، بازي كرد» ديراني همچنين تحويل خلبان اسرائيلي به عوامل ايران در بعلبك در مقابل 300 هزار دلار را تكذيب كرد و درباره گم شدن آراد گفت: « ارتش اسرائيل به منطقه « ميدون » در دره بقاع حمله كرد و دهها تن كشته و زخمي از مردم عادي برجاي گذاشت . نگهبانان آراد كه از نيروهاي امل بودند ، براي جويا شدن از احوال نزديكانشان ، او را ترك كردند و پس از بازگشت متوجه شدند كه آراد نيست و پيدايش نكردند.» ديراني مدعي شده كه بعدا شنيده است يك گروه ايراني از ترس اينكه اسرائيل عمليات تهاجمي براي نجات آراد انجام دهد ، خلبان اسرائيلي را از مخفيگاه سازمان امل ربوده اند . وي براي ادعاي خود هيچ دليل و مدرك مستندي ارائه نداده است . البته اين امر مي تواند عكس العملي در برابر خبر كشته شدن ران آراد توسط نيروهاي سازمان امل باشد و اينكه خود را از اين اتهام مبرا كند @SyrianToPersian