تصمیم و اراده کردن واسه رسیدن به چیزی که اون چیز میتونه کنکور باشه ، کار باشه ، پول باشه یا … ، چیزایی رو در آدم عوض میکنه ، اینکه میفهمی اگه به بهانه ها اجازه بدی زندگیتو کنترل کنن آخر سر نه به هدفت میرسی ، نه واسه کسی ( شاید به غیر از تعداد معدودی ) اهمیت نداره چرا نتونستی، چیزی که همه میبینن اینکه که نتونستی! خودتم آخرش اینو میفهمی ، یه شب بعد اینکه همه داستانا تموم شده و نتونستی ، با خودت که فکر میکنی ، میبینی نه ! این
تو بودی که نتونستی ! چه ساعت هایی که میتونستی تلاش کنی و نکردی ! چه فداکاری هایی که میتونستی بکنی و نکردی ! چه روز ها که انگیزهت صفر بود ، میدونستی که میتونستی واسش تلاش کنی ، ولی گفتی بیخیال! بزار برم وقتی سرحال شدم و انگیزه گرفتم برمیگردم :) ، میبینی که نمیتونی این باخت رو با کسی شریک بشی ،
خودت باختی ! هی دنبال این میگردی ببینی کس دیگه ای هم هس که مثل تو شده باشه تا شاید کمی از این مخدر استفاده کنی و بگی که
تنها نیستم ! ولی اگه موفق میشدی بجای اینکه بگی تنها نیستم ، میگفتی عه ! فقط من ؟! :) ولی اینسری نه با حالت ناراحتی ، با خوشحالی که اگه خیلی آدم باحالی باشی با خوشحالیِ توام با ناراحتی واسه آدمای عزیز زندگیت که چرا مجبوری تنهایی این شادی رو تجربه کنی .
اول و آخرش دست خداست ، قبول :)
ولی خدا عادله ! کسی که تو زندگیش برای یه سری چیزا فداکاری میکنه قطعا با کسی که همون شرایطو داره ولی این فداکاریو نمیکنه فرق داره، نداره ؟ ؛)
@tajrobe_pezeshki