#داستانک
💫استمرار👇
😂😂😂
🔹14 فروردین علی و حسن پس از تعطیلات عید.
صبح خیلی زود علی وارد حجره می شود و حسن را که زود تر از او آمده و روی زمین دراز کشیده را می بیند ...
علی: سلام آقاااااااا😄
حسن: سلام بهبه همیشه شنگول ما هم که اومد
علی: بیا بچلونمت😄
حسن: ن نیا کرونا
علی: آخوندا نمیگیرن 😂
حسن: آخ آخ مُردم 😫
علی: چی شد؟ 😥 یواش بغلت کردم که
حسن: آخ اره مشکل از منه
علی: چته چی شده
حسن: بریم کلاس تو راه بهت میگم
علی: اوه اوه یاد مادر بزرگم افتادم، خدا بیامرز آخرای عمرش همینجوری راه میرفت😃
حسن: کوفت، رفتم سالن بدنم همه گرفته داغونم داغون
علی: با کی رفتی اینا(طلبه) موقع عید سالن نمیان که 🧐
حسن: با دانش آموزا رفتم
علی: جدی، توی عید هم بیخیال این بدبختا نمیشی تو😄
حسن: این استمرار کار نباشه ها بچه ها از دست میرن
علی: اره خدایی من توی این مدت خبری ازشون نگرفتم، ارتباط نداشتم، از بعضیاشون دیگه خبری نیست🥺
حسن: آخ منم دیگه فک کنم زیاده روی کردم همه بدنم گرفته 😂
علی: یکم وجدانم رو انگولک می کنم می بینم نباید ولشون می کردم به امون خدا 😔
حسن: وجدان کاری دشمنارو ببین صبح تا شب شب تا صبح بکوب دنبال خراب کردن بچه مردمن ولی ما یکم که کار می کنیم بیخیال میشیم 😞
علی: وظیفه این بود که ارتباط داشته باشم ولی کم کاری کردم 😔
حسن: خو بسه حالا کمکم کن بریم کلاس بعدش بیا بشین آبغوره بگیر😊
علی: مادر جان کوچه بغل نذری میدن اینجا حوزست 😂
حسن: نوبت منم میرسه هااا
علی: 😂
شاد باشید🦋
#مبانی_تبلیغ
#طلبه_در_تراز_انقلاب_اسلامی
🔻
@talabedartarazenghlab
طلبه در تراز انقلاب اسلامی|کانال جامع
🔷
@talabetaraz_tabligh
طلبه در تراز انقلاب اسلامی| کانال تربیت مبلغ (تبلیغ)