🔘 روضه کوتاه امام رضا علیه السلام...
🌷 آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
🌷 زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
🌷 از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود...
🌷 با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
🌷 وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
🌷 آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود...
🌷 بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود..😭
🌷 سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
🌷 باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود...
🌷 وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود...
*تا چشمارو وا کرد دید” وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِه...😭
▪️ وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود...
@Tanha_sfahan