تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داس
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شصت و سوم ❇️ عزیمت طلحه و زبیر به مکه 🔸سفر عمره؛ آغاز فتنه‌گری [ طلحه و زبیر در فرصتی خلوت سراغ من آمدند و برای رفتن به عمره اجازه خواستند. به آن دو گفتم: ] 🔻به خدا سوگند! شما قصد انجام عمره ندارید؛ بلکه به دنبال پیمان‌شکنی هستید و تصمیم گرفته‌اید به بصره بروید! [ آن دو سوگند یاد کردند که فقط قصد انجام عمره دارند. به آن‌ها گفتم: ] 🔻پس سوگند یاد کنید که شما قصد به فساد کشیدن امور مسلمانان را ندارید و به دنبال شکستن بیعت خود نیستید و فتنه‌انگیزی نخواهید کرد! [ سوگند‌های بزرگی یاد کردند و در نهایت اجازه گرفتند. پس از رفتن آنها عبدالله‌ابن‌عباس آمد و گفت: از طلحه و زبیر شنیدم که از شما اجازه عمره را دریافت کرده‌اند. گفتم: ] 🔻آری، آنها برای به جا آوردن عمره از من اجازه گرفتند و من نیز اجازه دادم و البته پس از آنکه تعهد مؤکد از آنها گرفتم که مکر و حیله‌ای در کارشان نباشد و به دنبال بیعت شکنی نروند و مفسده انگیزی نکنند. ای فرزند عباس! به خدا سوگند، آنها قصدی ندارند جز برپا کردن فتنه و گویا آنها را می‌بینم که به مکه رفته و خود را برای جنگ با من آماده می‌سازند! زیرا یعلی‌بن‌منیه، آن مرد خائن و فاجر، اموال عراق و ایران را به مکه منتقل کرده است و در اختیار این دو می‌گذارد تا در برابر من به کار گیرند و خون شیعیان و یاران من را بر زمین بریزند! [ ابن عباس پرسید: شما با داشتن این اطلاعات، چرا به آنها اجازه خروج دادید و چرا دستور زندانی کردن آنها را صادر نکردید! به وی پاسخ دادم: ] 🔻ای فرزند عباس! آنها هنوز فتنه را آغاز نکرده‌اند. آیا از من می‌خواهی که آغازگر ظلم باشم و قبل از اینکه در کار خوب پیش قدم باشم دست به رفتار ناشایست بزنم؟! کسانی را بر اساس احتمال و اتهام مجازات کنم و قبل از آنکه کاری کرده باشند، با آنها خصمانه روبرو شوم؟! نه به خدا سوگند، من از وظیفه‌ای که خداوند متعال بر عهده‌ام گذاشته است، عدول نخواهم کرد و لحظه‌ای از عدالت و کلام حق فاصله نخواهم گرفت. ‏ای فرزند عباس! من به آن دو اجازه رفتن به عمره را دادم و البته از نیت و قصد آنها نیز خبر دارم؛ اما به یاری خداوند امید دارم و از خدا کمک می طلبم. 🔻به خدا سوگند، آن دو در جنگ کشته خواهند شد و خیال‌ها و پندار‌هایشان نقش بر آب خواهد شد و به آرزویشان نخواهند رسید! آری، خداوند آن دو را به دلیل ظلمی که بر من روا می‌دارند و بیعت مرا می‌شکنند و علیه من شورش می‌کنند، گرفتار خواهد کرد! ❇️ ناکامی و مرگی بی‌افتخار در انتظار فتنه‌گران 🔻[ به من خبر رسید که طلحه و زبیر در مسیر مکه، به هر کس که می‌رسند می‌گویند: ما تحت فشار و اجبار با علی بیعت کردیم و این بیعت باطل است و بیعتی بر گردن ما نیست! من نیز گفتم: ] 🔻خداوند آن دو را از رحمتش دور سازد! به خدا سوگند یقین دارم که آنها به زودی خودشان را در معرض کشته شدن قرار می‌دهند، آن‌هم به بدترین و خبیث‌ترین نوع کشته شدن. آنها کسی را با خود همراه می‌کنند که در شوم‌ترین روزها به ملاقاتش می‌روند! به خدا سوگند، آنها قصد انجام عمره ندارند. آنها با چهره دروغگویان نزد من آمدند و با سیمای بیعت شکنان و عهدشکنان از نزد من بازگشتند. به خدا سوگند، پس از امروز، هر ملاقاتی میان من و آنها رخ دهد، در نبردی سخت خواهد بود که آنها خود تدارک دیده‌اند و در همان نبرد، خودشان را به کشتن خواهند داد. خداوند آن‌ها را از رحمتش دور و دورتر بدارد. 📚منابع: ۱. الجمل، ص۱۶۶ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۲ ۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۰ ۴. الخرائج و الجرائح، ج۱،ص۱۹۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Tanha_sfahan