🕋﷽🕋 💢 از اصحاب و بنی هاشم دیگر کسی نمانده بود 😔 ✨سید الشهدا خود عزم میدان کرد از میانه میدان صدای تکبیر سبط اصغر دل حرم را آرام میکرد 💗 مولایمان هنوز پا به رکاب اسب 🐎 دارد و قبضه شمشیر🗡 به دست✋ ⭕️ هنوز تا اسارت فاصله است، هر چند اندک مدتی گذشت صدای تکبیر قطع شد❌ بر تمام خیام⛺️ سکوت حاکم شد 🤫 همه با تمام وجود تمنای شنیدن یک تکبیر دیگر داشتند 😫 🔸در این میان عبدالله طاقت نیاورد 👈عمه به توصیه عمو مراقب بود مبادا عبدالله خودش را به میدان برساند✅ اما ناگهان از خیمه بیرون آمد😰 به سرعت رو به میدان شروع به دویدن کرد، عمه هرچه کرد نتوانست به او برسد😔 🔹کنار عمو که رسید دست را، سپر🛡 تیغ از خدا بی خبری کرد که به عمو نخورد روی سینه عمو💖 که افتاد، یاد برادر و علقمه و دست در خاطر عمو گذشت 😔 صبر کن عزیز عمو❤️ اندک مهلتی نمیگذرد با جدت رسول خدا رو به رو میشوی که به پیشوازت آمده 💐 ▪️تیر حرمله 👹 بود که داغی دیگر بر جگر سید الشهدا گذاشت 🖤   ✦‎‌‌@Tanhamasir_North_Kh