ریحانه ❇️ پدر معتقد بود که دختر ریحانه است، منزل خود ما هم همینطور بود فکر می‌کنم شاید به این علت بود که مبادا بعدها دخترها زیردست بشوند، شبی که من عروسی کردم گریه کردم و گفتم باید خانم جان (مادرم) با من بیاید. خلاصه اینها هم بندگان خدا با ما آمدند یک ساعت نشستند و رفتند مادرم می‌گفت که بعد از برگشتن تو پدر پای کمدت بسیار گریه کرده، ایشان به طرز عجیبی شخصیت عاطفی بودند....💕🌷