به گزارش وقت صبح به نقل از رکنا، پیرزن در حال راه رفتن در یک پیاده‌رو خلوت در حاشیه‌ خیابانی شلوغ و پر رفت و آمد، با کیف دستی چرم زیبایی که در دست دارد و النگوهایی که در دستش خودنمایی می‌کند. با شنیدن صدای موتورسیکلت حساس شده و اطراف را نگاه می‌کند. متوجه حضور موتورسواری با ترک‌نشین می‌شود که هر دو کلاه ایمنی بر سر داشته و در حالی که به آرامی در حاشیه‌ خیابان حرکت می‌کنند او را زیر نظر دارند. با ورود موتورسیکلت به داخل پیاده‌رو، پیرزن هیجان‌زده و هراسان می‌شود. ترک‌نشین موتورسیکلت پیاده شده و با قمه‌ای که از زیر آستین پیراهنش بیرون می‌آورد، به طرف پیرزن رفته و با رفتاری خشن کیف و طلاهای او را طلب می‌کند. پیرزن با وجود آن که ترسیده، جوان را با حرکت دستش دعوت به آرامش می‌کند. جوان قمه‌اش را در هوا می‌چرخاند و به رفتار خشن خود ادامه می‌دهد. پیرزن سعی می‌کند خودش را به طرف بانکی که در چند قدمی آن قرار گرفته برساند؛ جوان زورگیر بدن خود را بین پیرزن و بانک حائل قرار می‌دهد. پیرزن به سرعت دستش را داخل کیفش کرده و دو بسته‌ کوچک از آن بیرون می‌آورد…