زنی مقابلم دست تکان داد فکر میکرد غرق شدهام و حواسم نیست.
نگاهم را بند دست هایش کردم
با بهت پرسید
اینجا که نشستهای، میدانی کجا است؟
مطمئن گفتم بله، ریل قطار
گفت حالت خوب است؟ بلند شو، شاید قطاری بیخبر بیاید.
گفتم: سالهاست آن قطاری که میخواهم بیخبر رفتهاست و نیامده، نگران نباش...
✍🏻آمنهساداتحکیم|•مبٺݪآ•|