هدایت شده از مجله قلمــداران
حتما نشسته بود روبروی ضریح! کودکش را نشانده بود روی پا. شاید دستی روی سرش کشید و برای عاقبت بخیری‌اش دعایی خواند. صدای جیغ آمد و شلیک. دعایش مستجاب شد! م. رمضان خانی