7️⃣ نوع مواجهه و برخورد امام با مخالفین و منتقدینش 🌱 یکی دیگر از ویژگیهای که بنده در دیگر شخصیتهای بزرگ کمتر دیدم، این بود که ایشان نسبت به مخالفان سرسخت خویش در میان طلاب، علما و روحانیون، بسیار و عمل میکرد و با آنان بـرخـورد می نمود. 🌱 از حجة الاسلام و المسلمین آقای شنیدم میگفت: طلبه ای در نجف به حضرت امام خیلی بد و بیراه میگفت و اهانت را به نهایت رسانده بود. او بسیار بددهن بود و هر چه به دهانش می آمد می گفت. 🌱 مدتی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود که با او چکار بکنم؟ شبی فکر کردم و بین خود و خدا به این نتیجه رسیدم که پرداخت به او جایز نیست فلذا شهریه اش را در آن ماه قطع کردم. او هم نامه ای به امام نوشته و از من شکایت کرده بود. 🌱 بدون این که از موضوع خبر داشته باشم، فردا صبح مثل همیشه به منزل امام رفتم تا به کار روزانه دفتر بپردازم. همیشه وقتی وارد می شدم و سلام میکردم حضرت امام با روی گشاده از من استقبال و احوالپرسی میکرد، ولی این بار دیدم فقط به جواب سلام اکتفا کرد و خیلی ناراحت و اخمو است. با خود گفتم شاید از ایران در ارتباط با نهضت خبر ناگواری به ایشان رسیده است، به خاطر آن حالشان مساعد نیست. 🌱 چند روز همین وضع ادامه یافت تا این که با قرائنی فهمیدم ایشان از من ناراحت میباشد. در مسیر منزل به محل تدریس که ملازم حضرت امام بودم، عرض کردم: آقا! از من چه خطایی سر زده است؟ چرا از دست من ناراحت شدید؟ 🌱 آقای قرهی میگفت: همین طور که به راهمان ادامه میدادیم، ایشان ایستاد و خطاب به من فرمود: آقای مگر قرار است همه ما را مدح و ثنا گویند؟ مگر قرار است هر کسی که از ما تعریف و تمجید کرد، فقط به او شهریه بدهیم؟ چرا شهریه فلان طلبه را قطع کرده ای؟ بر فرض هم او خطاکار باشد، گناه زن و بچه اش چیست؟ آیا آنها نان و لباس لازم ندارند؟ 🌱 آقای قرهی گفت: در حالی که به شدت غافلگیر شده بودم، روی دو پایم خشک شدم. عرض کردم آقا فرمایش شما صحیح است ولی بینی و بین الله این گونه تشخیص دادم. منظور دیگری نداشتم فرمود بیخود این گونه تشخیص دادی، هر چه زودتر برو به منزلش و شهریه او را دو برابر تحویل بده. او هر چه گفته به من گفته است. او این جور مرا میشناسد، بگذار بشناسد. 🌱 همان طوری که قبلاً گفتم حضرت امام در درس اصول، اغلب مبانی مرحوم را با استدلال و برهان مورد نقد قرار میداد. وقتی به نجف هم تبعید شد، همین کار را در آنجا نیز پی میگرفت و این در حالی بود که اکثر مراجع و اساتید برجسته نجف جزو شاگردان مرحوم میرزای نائینی به شمار می آمدند و برای آنها باور کردنی نبود. 🌱 در این میان برخی از افراد مانند آقای [برادر بزرگتر سید صادق روحانی] چون در برابر استدلال های منطقی و روشن امام جوابی نداشت به روش و روی آورده بود. 🌱 نقل میکرد در نجف به درس حضرت امام می رفتم، روزی آقای جلوی مرا گرفت و گفت: یادت باشد که تو هم با رفتن به درس این سید(امام خمینی) به حوزه نجف و مراجع و اساتید آن توهین کردی. 🌱 آقای راستی در جواب گفته بود: اتفاقاً من هم روزهای اول مثل تو خیال میکردم و تصورم این بود که ما فوق مطالب مرحوم نائینی و شاگردانش مطلبی وجود ندارد، ولی وقتی در درس این سید حاضر شدم فهمیدم که خیلی اشتباه میکردم و هم اکنون نیز پشیمان و ناراحتم که چرا دیر متوجه این موضوع شدم و فرصت استفاده بیشتر از محضر این سید را از دست دادم. منظورم از نقل این نکته ی تاریخی در اینجا بزرگواری و آقا منشی حضرت امام بود. 🌱 آقای سید محمد روحانی که این قدر نسبت به ساحت مقدس حضرت امام تند و تیز بود، ولى معظم له در طول اقامت در نجف حتی یک بار هم در مقابل حرکت های این چنینی او عکس العمل نشان نداد و همواره اطرافیان و شاگردان را نیز از واکنش نسبت به او باز می داشت. 🌱 حضرت امام واقعاً مجسمه و مصداق بارز آیه مبارکه «اذا مروا باللغو مروا کراماً» بود. حتی پس از پیروزی انقلاب که معظم له در اوج قدرت مطلقه قرار داشت، وقتی آقای سید محمد روحانی از دست فرار کرد و به ایران آمد و در شهر قم ساکن شد، در همان روزهای اول ورود او، حضرت امام فرزندش را به عنوان احترام و پذیرایی پیش او فرستاد و از وی دلجویی و تفقد به عمل آورد. 🌱 چنان که بعدها نیز هر از چند گاهی این عمل از سوی معظم له تکرار میشد و این در حالی بود که او(سید محمد روحانی) تا آخر عمر همان حالت گذشته را در خود داشت و یک قدم هم عقب ننشست، ولی در قاموس و به دور از انصاف بود که هر کسی ایشان را مدح و ثنا نکرد، شهریه اش قطع شود. 📚خاطرات ، ص115 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF