هدایت شده از 
شاید برای شماهم اتفاق بیفتد... کار به شهر بزرگی اومدم رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود که هر روزبه ای خونه ما می امد همیشه هم کرده و . هرروز غروب منو به صرف دعوت میکرد درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و میشدم تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰 ❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c