❌👇۳ سال از عروسیم با کیوان گذشته بود کیوانی که تو این ۳ سال یه شبم منو تنها نزاشته بود از زمانی که حامله شدم یه شب در میون به بهانه های مختلف شب خونه نمیومد دیگه واقعا از رفتاراش کلافه شده بودم و بهش شک کرده بودم ماه ششم حاملگیم بود کیوان ساعت ۵ از سرکارش اومد خونه یه دوش گرفت و گفت امشب باید برگردم سرکار و شب کاری وایستم به رفیقم پیام دادم که آماده باشن جای خونمون که کیوانو تعقیب کنیم ببینیم کجا میره همین که رفت منم سریع حاضر شدم و راه افتادیم دنبالش اما کیوان سمت محل کارش نرفت و....👇 https://eitaa.com/joinchat/524812572C82e52b8d6b کاش هیچوقت تعقیبش نمیکردم😞