عاشق پسر مذهبی دانشگاه شدم... من به بهانه جزوه از همون روز به مدت ۶ ماه روزی ۳۰ الا ۴۰بار زنگ میزدم می گفتم: من عاشق شدم میشه باهم ازدواج بکنیم؟، ایشون هم می گفت آخه ما نه شناختی از هم داریم و نه ظاهرمون بهم می خوره، میگفتم ظاهر، که من درستش می کنم شما بگو بمیر من میمیرم هرچی که اصلا شما بگی،،، ایشونم گفتن شما یک ماه به من زنگ نزنید من فکرامو بکنم به شما خبر میدم و من تو اون یک ماه هروز زنگ میزدم و می گفتم: شما فکراتون میکنید من مطمئن باشم شما دارید فکر می کنید؟ ، می گفتن بله. تا این یه شب ساعت ۹ بهم زنگ زد...ادامه👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3215261984Cd5e32115b1